چگونه طراح خودرو شویم؟ ، قسمت سوم: ستون و محورها و دماغه
به گزارش مجله معلمی، در سلسه مطالب چگونه طراح شویم در قسمت دوم با مرک ریچمن شروع کردیم و به موارد متعددی پرداختیم. در این مطلب با یکی از دست طلایی های این صنعت یعنی دکتر برنو ساکو شروع می کنیم، یکی از جاودانگان طراح خودرو و نابغه ای که آثار او در کمپانی مرسدس بنز و در صنعت خودروسازی دنیا، همچنان ماندگار و غیر قابل تکرار شده است.
Overhang
حد فاصل نوک و دماغه خودرو، تا محل چرخ جلو، همچنین حد فاصل بین انتهای خودرو تا محل چرخ عقب را اورهنگ می گویند. اغلب خودروهای آمریکایی مانند شورلت کوروت و خودروهای پژو دارای اورهنگ جلوی بلندی هستند و به عبارتی پوزه ماشین کشیده است، اما در خودروهای آفرود، برای عبور بهتر از موانع در جاده این فاصله کمتر می شود.
Axle-to-dash Ration
به حد فاصل اکسل چرخ جلو تا ابتدای داشبورد و محل قرارگیری فرمان خودرو گفته می شود. این فاصله در خودروهای موتور وسط سوپر اسپرت به خاطر جلوتر بودن کابین خودرو کوتاه تر است، این درحالی است که خودروهای اسپرت موتور جلو که جلوی کشیده تری دارند این فاصله بیشتر می شود. همچنین، خودروهای ب ام و که محل قرارگیری موتور خودرو در ناحیه پشت اکسل جلوی ماشین است، دارای اورهنگ جلوی کوتاه تر بوده و فاصله اکسل تو داش بلندتری دارند.
Wheel Base
به فاصله بین مرکز چرخ های جلو و مرکز چرخ های عقب در خودرو گفته می شود. هرچه این فاصله کمتر باشد، خودرو مانورپذیری بهتری در ترافیک های شهری دارد، همچنین در خودروهای کوچک آفرود، مانند جیپ رانگلر این فاصله کوتاه تر است که قابلیت جست و خیز و چالاکی آن را در جاده های بیرون از شهر بیشتر می کند.
در خودروهای سواری بزرگ هم، هرچه این فاصله بیشتر باشد، خودرو سواری نرم تر و راحت تری دارد و به فضای داخلی خودرو نیز افزوده می شود. در دهه های پیش این فاصله برای سگمنت (سی) برابر با 230 تا 250 سانتیمتر بود، اما امروزه دیگر میزان 270 سانتیمتر، تبدیل به یک میانگین عادی شده است.
نوترین آگهی های خودرو
Rims
به مجموعه رینگ های چرخ خودرو گفته می شود که با واحد اینچ میزان گیری می شود و میزان قطر بیرونی دایره رینگ است. در دهه های پیشین میزان رینگ های 13 ، 14 و نهایتاً 15 اینچ میزان روتین و استانداردی بود، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی و تاثیر زیبایی رینگ های بزرگتر و لاستیک های دور کوتاه تر، میزان 16 تا 19 اینچ در خودروها به امری عادی تبدیل شده است که نمونه های شاخص آن را می توان در خودروهای نو کیا و هیوندای مشاهده کرد.
Turn Under
به فاصله کف خودرو تا سطح زمین گفته می شود. امروزه این میزان رابطه مستقیم با منطقه جغرافیایی و نوع کاربری آن خودرو دارد. مثلاً یک خودروی آفرود بیابانی باید فاصله کف تا زمین نسبتاً بلندی داشته باشد تا به راحتی از پستی و بلندی ها عبور کند. اما در یک خودروی سواری روتین، مانند سگمت (سی) شهری، این فاصله باید به میزان ای باشد که به راحتی از موانع فیزیکی شهری مانند سرعت گیرها و رمپ شیب های پارکینگ، بدون برخورد عبور کند.
این استاندارد در کشورهای مختلف فرق دارد، مثلاً صاحبان خودروی مزدا سه که در داخل کشورمان نیز تولید می شد، همیشه از کوتاه بودن این ارتفاع رنج می برد و کف آن با موانعی مانند سرعت گیرهای غیر استاندارد و رمپ های پارکینگ با شیب تند، گیر می کند. در خودروهای اسپرت و سوپر اسپرت که بیشتر برای حرکت در اتوبان ها و پیست های اتومبیلرانی طراحی شده اند، به دلیل کاهش ارتفاع نقطه گرانیگاه و مرکز ثقل خودرو، همچنین افزایش هندلینگ و پایداری آن در سر پیچ ها، این ارتفاع به حداقل ممکن رسیده است.
Rocker
منطقه زیر درب های خودرو که اصطلاحاً به آن رکاب هم می گویند. این قسمت، بخشی از سازه و استراکچر خودرو است که با حالت ساندویچی خود، تنش های ناشی از جاده را می گیرد و ستون های اصلی خودرو روی آن نصب شده است. در دهه های قبل یک حالت افقی یک تکه زیرماشین داشت، اما امروزه این فرم به طرفین کشیده شده و قسمت هایی از گلگیرهای جلو و عقب را نیز می پوشاند، و گاهاً با گلگیرهای عقب هم یکدست و یک تکه هستند (چیزی مانند خودروی پژو 206)، که علاوه بر استحکام بیشتر، زیبایی مضاعفی نیز ایجاد می کند.
Character Line
خطی که از شکستگی، برجستگی و یا فرورفتگی در کنار خودرو، معمولاً از جلو تا انتهای خودرو است، که از نظر بصری به خودرو شخصیت و کارکتر می دهد. هرچه این خطوط بیشتر باشند، مقاومت ورق بدنه خودرو درمقابل ضربه های کوچک و موج برداشتن بیشتر می شود، اما مانند هرچیز، اغراق در آن هم جایز نیست.
در دهه های پیشین معمولاً ایجاد یک نَک ساده و یا یک خم سراسری از ابتدا خودرو تا انتهای آن مُد بود. اما امروزه این خطوط حالت پویا تری به خود گرفته اند و همانند خطوط عضله ای انسان از یک نقطه به صورت محو شروع می شوند و در وسط قوت پیدا می کنند و در آخر دوباره محو می شوند و به نقطه صفر می رسند. برای اولین بار شرکت ب ام و آن را متداول کرد و همه گیر شد و شرکت اینفینیتی آن را به اوج خود رساند.
A-pillar
ستون نگهدارنده سقف، مابین شیشه جلو و پنجره های جانبی است.
B-pillar
دومین ستون نگهدارنده سقف از جلوی خودرو مابین درب جلو و عقب است.
C-pillar
ستون نگهدارنده سقف در عقب خودرو است.
D-pillar
در خودروهای SUV و استیشن واگن در انتهای خودرو هم یک ستون نهایی تعبیه شده است. در بعضی از مقالات به جای کلمه Pillar از کلمه Post هم استفاده می شود که همان معنا را می دهد. همچنین، در خودروهای نو ارتفاع ستون ها کمتر شده و پانل های جانبی درب ها بلندتر شده اند که هم امکان استفاده از سایزهای بزرگتر رینگ و لاستیک امکان پذیر می شود، و هم ایمنی خودرو در تصادفات جانبی و چپ کردن ها بالاتر رفته است. البته لازم به توضیح است که با این کار دید اطراف کمتر شده است. دیگر دلبازی و دید زیاد 360 درجه کمتر شده است.
نوترین آگهی های خودرو
Six Line
این اصطلاح مربوط به خط تشکیل شده از ناحیه جدا شدن گلگیر عقب و درب عقب خودرو است که در بعضی از خودروها مستقیماً به لچکی شیشه عقب متصل می شوند و در بعضی دیگر پیرامون گلگیر عقب میچرخد و به انتهای درب می رسد.
Wheel Arch
به قوس برجسته آرک مانند و برآمده پیرامون چرخهای خودرو، واقع بر روی گلگیرها گفته می شود. این شاخصه در بعضی از خودروها مانند محصولات مینی کوپر و رنو لوگان تشدید شده و جزوی از ماهیت آنان محسوب می شود. اما مبتکر آن شاسی بلندها بوده اند که فاصله بین چرخ ها در هر اکسل در آنها بیشتر از عرض اتاق بوده و این نقیصه را با گلگیرهای عریض تر جبران می کردند.
Belt Line
به خط و کمربند پیرامون فضای اتاق (Greenhouse) و بدنه در منطقه زیر شیشه و پنجره ها گفته می شود.
Greenhouse
در لغت به معنای گلخانه است، اما در اینجا منطقه زیر سقف و محصور شده از طریق شیشه های پیرامون اتاق خودرو است که جای نشستن سرنشینان نیز گفته می شود.
Shoulder line
ناحیه برجسته مابین Greenhouse و بدنه اصلی که در خودرو های اسپورت پهن تر است.
Backlight
اصطلاحاً به شیشه عقب گفته می شود.
Deck
سطح افقی رویه صندوق عقب خودرو، که معمولاً برای حمل چمدان و بار استفاده می شود.
Approach Angle
زاویه ای که مابین پایین ترین نقطه جلوی خودرو با زیر لاستیک ایجاد می شود را اپروچ انگل یا زاویه ورودی شیب رَوی می گویند.
Departure Angle
بر عکس اپروچ انگل، زاویه بین انتهایی ترین ناحیه عقب خودرو و زیر لاستیک عقب را دیپارچر انگل و یا زاویه خروجی شیب رَوی می گویند.
Ramping Angle
زاویه ای است که از پایین ترین نقطه وسط خودرو به طرفین کشیده می شود و به لاستیک های جلو و عقب ختم می شود. این زاویه شاخصی است برای میزان قابلیت ورود و خروج خودرو به رمپ های پارکینگ ها و پستی بلندی های درون جاده و یا خارج از جاده که هرچه کمتر باشد قابلیت آفرود خودرو بالاتر است.
امیدوارم ارائه این اصطلاحات باعث ارتقای دانش فنی تخصصی شما شده باشد و دیگر با شنیدن آن ها سکه نشوید و منظور گوینده از این اصطلاحات را به خوبی درک نمایید.